براي دخترم يسنا

...

یسنا جون بهار جون و آقامحمد مهدی   آقاکیان و آقاآرمند و یسنا گلی محمد آریا ویسنا از سمت چپ فاطمه خانوم.یسنا و نگین جون معروف به موپول این عکس مربوط به عید امساله.... ...

تو ماه اسفند بود داشتم خونه تکونی میکردو که متوجه شدم این دختره غیبش زده.... دنبالش که گشتم دیدم اینجاس.... داشته تو کمد با ظرفام بازی میکرده........   ...

عشق اینو داره که کفشای بزرگترارو بپوشه....اینجام پاشو کرده تو کفش دایی جون احمدش.... این مدلش دیگه نوبره والاااااااااا ساعت مچی تو مچ پا میشه داریم ...

اینجا یسنا تقریبا 10 ،11ماهشه...حیفم اومد این عکساشو نزارم تو وبلاگش....عاشق حموم رفتنه....صرفا نه خوده حموم.بلکه فقط وفقط آب بازی........... تواین عکس هم برای اولین بار رو پاهاش ایستاد ....به کمک تخت   ...

13بدر امسال به اتفاق خانواده خودم(مامان)به باغ پدربزرگ رفتیم.من خودم (مامان یسنا) تعلق خاطر خاصی به این باغ دارم....اینم چنتا عکس از یسنا برادرزاده های عزیزم علی و یاسمن جون ...

یسنای نازم امروز شما 1 سال و 6 ماه و 3 روز سن داری که واست مینویسم عزیزم اول از همه با3 روز تاخیر18ماهگیت مبارک کوچولوی من.... تو اين چند وقته زياد به وبلاگت سر نزدم و مطالب و عكس نزاشتم اخه ماشالله شيطون بلا شدي. و اینترنتمون هم مشکل پیدا کرده بود.... عزیزدلم شما کاملا میتونی  راه بري ، گوشيه من بيشتر وقتا دست شماست و ميتوني باهاش كار كني.عاشق حمام و اب بازي هستي  و وقتي ميري تو حمام از خوشحالي جيغ ميكشي. عاشق تيتراژ پاياني فيلما هستي تا فيلم تموم ميشه تيتراژ ميره بالا اول ي نگاه ب من ميكني و بعد سريع ميري سمت  تلویزیون...وهمینطور عاشق پیامهای بازرگانی.موزيگ ويدیو نگو كه عاشقشي قرتي خانوم تا صدای آ...

خواب زیبا وراحت با عروسک مبینا جووون دختر عموی یسنا اینم که دیگه شرح نمیخاد....باطاها رفته زیر میز تلویزیون عجب بچه هایی... اینم یسنا بغل پدرجونش موهای خوشگل وناز دخترم که کاملا بسته میشه.     هرسال مادر بزرگ یسنا در روز 48ماه محرم آش شله زرد نذری میپزه اینم یه عکس خوجل از یسنا گلی مثلا اینارو خودش تزیین کرده....   جدیدا این مدلی شده که هرجای دنجی رو که پیدا کنه میره با اسباب بازیاش بازی میکنه وبا خودش حرف میزنه یواشکی.... اینجا انگاری داره میگه هوووووووووووووو مامان چیکاره من داری....... اینم یه نمای فتوژنیک از یسنا با لباس عیدش... ...

درود باز اومدم با یه سوژه از این دختر شیطون این عکس شاهد اینه که یسنا داره چیکار میکنه... طبق معمول داشتم کارای روزانه مو انجام میدادم و به خیال اینکه یسنا داره تو اتاقش با اسباب بازیاش بازی میکنه... به خودم که اومدم دیدم خانوم طلا رفته زیر میز و داره یه کارایی میکنه... وقتی صداش کردم جواب نداد روم به دیوار داشت خرابکاری میکرد تو پوشکش...اونم از نوع خفنش جدیدا این جوری شده که هر وقت میخاد اجابت مزاج کنه میره یه جای خلوت... پشت پرده زیر میز .کنار بوفه شده دبلیو سی یسنا خانوم     ...

بعده مدتی تازه وقت کردم  بیام.اصلا وقت نمیکنم بیام نت از دسته شیطنتای این دختر اخیرا شاهد شیرین کاریا و پیشرفتای جالبی در یسنا هستم که اینقد اتفاقی و لحظه ای پیش میاد که نمیشه ازش عکس یا فیلم بگیرم تا میام دست به دوربین بشم دست از اون کاری که داشته انجامش میداده بر میداره... از وقتی شبکه نسیم اومده مام فقط شاهد این شبکه هستیم یسناهم پا به پای ما نگاه میکنه....یه بخش ازاین شبکه مختص به لطیفه تعریف کردنه مردمه که یه سانس از خنده رو هم پخش میکنه امروز دیدم یسناهم داره دقیقا ادای خنده کردنو در میاره.خیلی جالب بود... کلمه هایی که جدیدا باهاش کار کردم و ایشون فرداش بهم پس میده ایناست... مامان.بابا.توپ.آبه .تازه اعداد رو هم ادا ...