سفرنامه سمنان به روایت تصویر
پارک آبشار نزدیکای خونه مهدی جون اینا...
وقتی کودک درون انسان بیدادکنه این بلا سره وسیله های پارک میاد....
این سرسره هارو وقتی سوار میشدی جریان الکتریسیته دریافت میکردی ازش...موهای سرت سیخ میشد.تازشم وقتی میومدیم بغلت کنیم که دوباره سوار شی برق میگرفتتمون....
امامزاده یحیی واقع در بازار قدیمی سمنان...
دایی احمدو مهدی و یسنا در امامزاده یحیی یهوییی....
این عکس خوشگل هم داره میگه یسنا مشغول کندن گل هاس....
گلهارو پرپر میکرده و به نگهبان اونجا میداد....عجباااااا......نگهبانه هم یه ماشالا گفت و بر دستان کوچکت بوسه زد....
اصلا یه جا بند نمیشدی که ازت عکس بندازم....هی میخواستی بری گل هارو پرپر کنی....
اینجام به زور ازت عکس انداختیم....کنار صنایع دستی که تو دروازه ارگ بود....
دوتا عکس آخری که خالی از نوره....کافی شاپه .....به پیشنهاد مهدی رفتیم خیرسرمون آب هویج بستنی میل نماییم که برق رفت....تا اومدم عکس بندازم برقه فلنگو بستو رفت....ماهم ناکام از خوردن آب هویج بستنی به سوی منزل روانه شدیم....